قربانعلی عباسیان
در بيان سجده شكر
بدان كه از جمله سنتهاى مؤكد بعد از هر نماز، سجده شكر است. و فضايل اين سجده در احاديث بسيار است. حتى آن كه به سند معتبر از حضرت صادق عليهالسلام منقول است كه: دو سجده شكر واجب است بر هر مسلمانى. نماز خود را به آن تمام مىكنى، و خداوند خود را خشنود مىگردانى، و ملائكه را به عجب مىآورى. به درستى كه بندهاى كه نماز مىكند و بعد از آن سجده شكر به جا مىآورد، حق تعالى حجاب از ميان بنده و ملائكه برمىدارد و مىفرمايد كه: اى ملائكه نظر كنيد به بنده من كه فرض مرا ادا كرد، و عهد مرا تمام كرد. بعد از آن شكر نعمت مرا به جا مىآورد. اى ملائكه چه ثواب او را نزد من هست؟ ملائكه مىگويند كه: پروردگارا رحمت خود را شامل حال او گردان. باز مىفرمايد كه: ديگر چه چيز به او عطا كنم؟ مىگويند كه: پروردگارا بهشت خود را به او عطا كن. باز مىفرمايد كه: ديگر چه چيز به او كرامت فرمايم؟ مىگويند كه: امور او را كفايت كن. و همچنين حق تعالى سؤال مىنمايد و ملائكه جواب مىگويند، تا آن كه هيچ چيز نمىماند كه علم ملائكه به او احاطه كند مگر آن كه آن را مىگويند
فايده رابعه: در عصمت انبياء
بايد دانست كه پيغمبر ما به نص قرآن مبعوث بر كافه عالميان است از آدميان و جنيان؛ و خاتم پيغمبران است كه بعد از او پيغمبرى نمىباشد. و آن جناب و جميع پيغمبران از جميع گناهان صغيره و كبيره از اول عمر تا آخر عمر معصوم و منزهاند. و بايد اعتقاد داشت موافق احاديث متواتره كه پدران آن حضرت تا حضرت آدم همه بزرگواران و انبيا و اوصيا بودهاند و از كفر و شرك مبرا بودهاند و در هر عصرى بهترين اهل عصر خود بودهاند و مادران حضرت تا حوا همگى مطهرات از زنا و بديها بودهاند.
و آنچه اهل سنت - لعنهم الله - در تواريخ و تفاسير خود ذكر نمودهاند از چيزهايى كه مستلزم نسبت گناه است به آن جناب، يا به غير او از پيغمبران، يا متضمن كفر و شرك است به پدر و مادر آن حضرت يا يكى از اجداد آن حضرت، همه دروغ و افتراست و محض تهمت و خطاست. و چون خليفههاى ثلاثه ايشان به انواع كفر و فسق و بديها آراسته بودند، از براى آن كه قباحت آن را در نظرها برطرف كنند، به هر يك از پيغمبران و ائمه و اوصيا خطاها و بديها نسبت كردهاند.
و بعضى از منافقين يهود در ميان مسلمانان بودهاند كه چيزها از كتب خود كه محض افترا بود در ميان مسلمانان نقل مىكردند و اكثر تواريخ اهل سنت به ايشان منتهى مىشود.
لهذا اين حقير يك جلد كتاب بحارالانوار را در تاريخ انبيا نوشتهام كه تواريخ ايشان به نحوى كه از اهل بيت صلواتالله عليهم به ما رسيده مضبوط (1681) گردد. و انشاءالله در خاطر هست كه اگر اجل مهلت دهد، بعد از اتمام، به فارسى ترجمه نمايم، كه تواريخ اهل سنت و يهود و خطاهايى كه نسبت به پيغمبران عالى شأن دادهاند از ميان مسلمانان برطرف شود. (1682) و توضيح بعضى از اين مطالب كه مذكور شد، با ساير اوصاف آن حضرت، در فصول بعد از اين در ضمن اوصاف امام بيان خواهد شد.
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1